انتشار عناوین «مجموعه تاریخ ایرانزمین» آغاز شد
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۲۸۰۳۹۲
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ایران در سپیدهدمان تاریخ» نوشته محسن جعفری بهعنوان اولینکتاب مجموعه «تاریخ ایرانزمین» بهتازگی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است.
طرح اولیه مجموعه مورد اشاره شامل ۱۰ عنوان کتاب کمحجم بوده که تاریخ ایران را از دوران پیش از تاریخ تا انقلاب مشروطه را پوشش دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتابهای شبهتاریخی هم به بیان جعفری با هدف سودآوری و کیفیت پایین منتشر شده و میشوند و نویسندگانشان اغلب تحصیلات دانشگاهی مرتبط با تاریخ و فرهنگ ایران ندارند و بدون آشنایی با روشهای پژوهش تاریخی فقط به قیچیکردن و چسباندن نوشتههای تاریخی از هر منبع در دسترس میپردازند.
مطالب «ایران در سپیدهدمان تاریخ» بهعنوان اولینجلد مجموعه «تاریخ ایرانزمین» بر ۳ اصل استوار اند: گزیدهنویسی، چکیدهنویسی و آساننویسی. جعفری میگوید در اینکتاب تلاش کرده به تاریخ سیاسی نپردازد و خوانندگانش را با تمدن و فرهنگ هر دوره آشنا کند. همچنین باارزشترین سندهای تاریخی و دستاوردهای هنری هر دوره را نیز به مخاطب معرفی کند تا درک نادرستی که کتابهای شبهعلمی و داستانی از تاریخ ایجاد کردهاند از ذهنشان زدوده شوند. خلاصه کلام آنکه ایران سرزمینی با جغرافیایی ویژه و اقلیمی ناسازگار و دشوار است، با این همه تمدنی بسیار کهن دارد که نتیجه کوشش خستگیناپذیر ایرانیان برای بهتر زیستن و پیشرفت است. کتاب پیشرو روایتگر این کوشش از حدود ۸۰۰ هزار سال پیش تا برآمدن هخامنشیان است.
اینکتاب بهجز پیشگفتار و سالشمار رویدادهای مهم، ۷ فصل اصلی دارد که به اینترتیباند: «تاریخ، چیستی و درستی»، «جغرافیای ایرانزمین»، «نخستین نشانههای تمدن در ایرانزمین»، «ایلام، نخستین دولت ایران»، «برآمدن آریاییها»، «مادها، پیدایش نخستین دولت آریایی» و «نگاهی به تاریخ اساطیری ایران».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
باورهای دینی ایلامیها در طول هزاران سال تداومی منطقی داشت، اما سندهای موجود برای شناخت آنها اندک و پراکندهاند. این سندها نفوذ دین بر فرمانروایان و مردم ایلام باستان را آشکار میکنند و نیز نشان میدهند که باورهای دینی ایلامیها همانندیها و تفاوتهایی با باورهای دینی مردم میانرودان داشتهاند (همان، ۵۰)
کهنترین سند برجایمانده از دین ایلامیها همان پیمان سال ۲۲۵۰ ق.م است که در آن به برخی از ایزدان ایلام اشاره شده است. در این سند «پینیکیر» ایزدبانوی بزرگ ایلام باستان شمرده شده است و دیگر سندهای تاریخی نیز نشان میدهند که این ایزدبانو برای ایلامیها «مادر شایسته همه ایزدان» به شمار میرفت و در جایگاهی برتر و جدا از دیگر ایزدان ایلامی قرار داشت. این موضوع نشاندهنده نوعی مادرسالاری در آیینهای دینی ایلام باستان است (هینتس ۱۳۸۳، ۴۹)
با گذشت سدهها بهتدریج جایگاه برخی ایزدبانوان دیگر نیز نزد مردم ایلام بالا رفت به طوری که هر یک از ایالتهای ایلام ایزدبانوان ویژه خود را میپرستیدند. سندهای بهدستآمده نشان میدهد که پینیکیر ایزدبانوی شوش، کیریریش ایزدبانوی «سرزمین دریا» در جنوب شرق، و پارتی ایزدبانوی دو ایالت مال امیر و انشان بودهاند. البته باید در نظر داشت که ایلامیان گاه بجز این ایزدان اصلی، ایزدان دیگری را هم پرستش و برای آنها نیایشگاههایی برپا میکردند (مجیدزاده ۱۳۸۶، ۵۱)
اینکتاب با ۱۳۵ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۸۰ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 5840786 صادق وفاییمنبع: مهر
کلیدواژه: اسناد تاریخی تمدن ایران باستان تاریخ ایران باستان انتشارات ققنوس کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب خبرگزاری مهر عاشورا انقلاب اسلامی ایران دفاع مقدس رونمایی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران ماه محرم ایران تهران حوزه هنری تاریخ ایران زمین ایلامی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۲۸۰۳۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن
به گزارش قدس آنلاین، سالهاست دربارۀ اهمیت اینکه سینمای ایران، پا در گام همکاری با کشورهای دیگر بگذارد و به بازارهای فرهنگی فرامرزی بیندیشد، نوشتهایم و بحث کردهایم و اینک فیلمی روی اکران است که با همه فراز و نشیبهای حقوقی و فنی، بالاخره توانسته است این سد را بشکند و با سینمای ترکیه به عنوان یکی از پررونق ترین و جدی ترین بازارهای هنری منطقه، با حضور بازیگران و عوامل فنی برگزیده دو کشور همکاری نسبتاً موفقی داشته باشد. دومین جنبۀ اهمیت این فیلم، این است که دربارۀ شخصیتها و چهرههای مهم فرهنگی کشور ما ساخته شده است. ساختن فیلمی پرفروش که تماشاگران را با زندگی شخصیتهای مهمی چون مولانا و شمس تبریزی آشنا کند، یکی از غفلتهای سینمای ایران در همه سالهای اخیر بوده است که این مهم هم انجام شده است و از این منظر باید به حسن فتحی و تیمش تبریک گفت.
چالشی مهم در برابر فیلمهای تاریخی
ساختن فیلمی که از یک سو به گذشته و تاریخ واقعی بپردازد و از سوی دیگر برای مخاطب کشش داشته باشد، به راستی کار سختی است. فیلمهای تاریخی ما معمولاً به ملغمهای از جملات ادبی، پند و اندرز و آواز خوانندگان تبدیل میشود و داستان ندارند. برای همین است که سختی انتخاب قصهای برای آشنا کردن مخاطب با تاریخ، در سینما و بخصوص سینمای ایران صدچندان است. در این گونه فیلمها، دخیل کردن تخیل و ساختن شخصیتها و مکانهای خیالی برای جذاب کردن داستان یک چالش مهم است و به همین دلیل است که بیشتر فیلمها و سریالهای ایرانی که درباره تاریخ گذشته سرزمین ما ساخته میشود، به تحریف تاریخ (هر کدام در حد و حدودی متهم هستند.) در اینجاست که اهمیت تحقیق و بهرهمندی از آثار کسانی که با متون و رویدادهای تاریخی آشنا هستند، بیشتر میشود. در مورد مولانا و شمس دست ما برای آگاهی از رویدادهای زندگی، شخصیت و تفکرات آنان بسته نیست. اگرچه هنوز برای پژوهش درباره آنها و دوران پرفراز و نشیب زندگیشان، راههای نپیموده زیاد است اما حداقل میتوانیم به برخی کتاب ها وپژوهش های صورت گرفته اعتماد کنیم و از نوشتههای کسانی چون دکتر زرین کوب بهره ببریم. برای انتقال مفاهیمی که مولانا و شمس دربارۀ آنها سخن میگویند، به آثاری نیاز داریم که نه تنها درباره ویژگی ها و دوره های زندگی آنها سخن میگوید، دوران تاریخی آنها را به خوبی میشناسد، جریانهای معارض فکری و عرفانی موجود را بررسی کرده و برای مخاطب به خوبی روشن میکند که اهمیت کاری که مولانا کرده است، چیست. کتاب هایی مانند «پله پله تا ملاقات خدا» که هم روایتی داستانی دارد، هم زبانی ساده و هم از نظر استناد تاریخی شبههای در آنها نیست.
یک شمس تبریزی مهربان
تیم تولید «مست عشق» به جای اینکه به این روایت درست، پژوهشمند و جامع نگر از داستان مولانا و شمس توجه کند، روایتی از زندگی این دو شخصیت به دست داده است که بیشتر با خوانش ترکیه از مولانا تطبیق دارد. خوانش رایج در ترکیه امروز که اوج آن را در «ملت عشق» الیف شفق(شافاک) میتوان دید، مولانا و شمس را از بستر تاریخی و مفهومی خود خارج میکند و به آنها چهره دو مرد سکولار رمانتیک میدهد که همه چیز را در عشق و مهربانی میبینند، با مذهبیها در جنگند و جانشان را در این راه میدهند و نتیجه همه مبارزه هایشان میشود رقص و سماع ( که البته در تیتراژ فیلم به سما تبدیل شده است!). این خوانش هم امروزی است، هم خطری ندارد و هم مولانا و هر شخصیت تاریخی دیگر را به یک سوژه خوب برای تبدیل شدن به یک جاذبه گردشگری و منبعی برای پول درآوردن تبدیل میکند. شمس و مولانای «مست عشق»از همین جنسند. این تحریف در شخصیت شمس تبریزی شدیدتر است. آنچه ما از گفتههایی که از او باقی مانده است و نوشتهها و گفتههای دیگران و اسناد تاریخی درباره شمس میدانیم، با موجودی که در این فیلم به تصویر کشیده شده است، بسیار متفاوت بوده است. به یاد داشته باشیم که شمس شخصیتی تندخو، آشفته و البته مغرور بوده است. شاید آنهایی که «مست عشق» را دیدهاند تعجب کنند اگر بدانند در داستان ازدواج او با دختر خواندۀ مولانا، کیمیا خاتون، دخترک از ابتدا این ازدواج را خوش نمیداشت و هرگز دلش با شمس که چهل سال از او بزرگ تر بود و شخصیتی بی ثبات داشت، صاف نشد و البته اینکه بنا بر برخی روایتها متهم اصلی مرگ یا بهتر بگوییم قتل این دخترک بی نوا همین شمس تبریزی است.
جلالالدین محمد تهرونی
برای داستانی کردن تاریخ و تبدیل آن به یک قصۀ جذاب، یکی از راه ها این است که وقتی قصهای جذاب نداریم، از دل واقعیت های تاریخی قصهای بیرون بکشیم و «مست عشق» هم همین کار را کرده است؛ خلق یک داستان معمایی و پلیسی دربارۀ مرگ شمس تبریزی. این تهمید البته داستان را جذاب کرده است و مخاطب را به دنبال خودش میکشد اما تاریخ را به شکل عجیب و غریبی به شکلی در میآورد که کارگردان و نویسنده دلشان میخواهد. برای مثال وقتی یک کارآگاه برای حل ماجرای گم شدن شمس خلق میکنیم، او باید وظیفه خودش را به پایان برساند و در «مست عشق» سرنوشت شمس تبریزی روشن میشود اما سوال اینجاست که اگر همه چیز به همین خوبی و خوشی به پایان رسیده است، چرا مولانا در تمام سالهای بعد از شمس، فراق او را به صورت شعر فریاد میزده و از در و دیوار میپرسیده که شمس کجاست و چه شد؟ مشکل اصلی بیرون کشیدن داستانی از دل داستان شمس و مولانا این است که تاریخ را هم مجبوریم جا به جا کنیم و برای قونیه اداره شهربانی بسازیم که در اوج درگیری سلجوقیان روم با یکدیگر و در حالیکه آنان زیر فشار خردکنندۀ ایلخانان مغول و اختلافات داخلی درحال فروپاشی بودند، نگران درویشی بدزبان باشند که گم شده است، همین جا به جاییهای تاریخی و انتقال دادن گذشتهای دور به امروز، باعث میشود که مولانا هم در کودکی با پدرش با لهجه تهران سخن بگوید!
آرش شفاعی